سخنی کوتاه و خودمانی با رهبران احزاب و گروه ها و نخبگان ایرانی:
از این بهتر چه می توانست در جریان باشد:
یک رستاخیز بزرگ مردمی! دریای خروشان جوانانی مشتاق که آگاهانه و مسالمت آمیز می خواهند سرنوشت خود را در دست گیرند. آینده خود و فرزندانشان را بسازند و از زیستن در ایرانی آباد و آزاد و پیشرفته بر خود ببالند.
پرسش این است:
نقش ملی و تاریخی احزاب و گروه ها و نخبگان ایرانی در این دوران سرنوشت ساز چه می تواند باشد؟
به گمان من در سی سال گذشته به اندازه کافی کار تئوریک انجام شده و نقدهای فراوانی هم نوشته شده است.
بگذارید خیال خود را راحت کنیم و بی پرده بگوییم:
در این سی سال، نابغه ترین ما چیزی فراتر از اعلامیه جهانی حقوق بشر نگفته است. از این همه فخر فروختن به یکدیگر، قمپز در کردن، و ملوسک بازی های روشنفکرانه چه هدفی را دنبال می کنیم؟
مساله مشخص همه ما به تسلیم واداشتن باندهای فاشیست و جنایتکار قدرت در ایران است- که خود را “مقدس” هم می دانند. اگر آن ها را به تسلیم شدن در برابر اراده ملت واداریم، بدون تردید این صندوق های رای است که می باید مشگل گشای اختلافات و تفاوت های ما باشد.
چگونه می توان با “کمترین هزینه” و در “کوتاه ترین زمان” باندهای قدرت را به تسلیم در برابر اراده ملت به پا خواسته وادار کرد؟
نقشه راه چیست؟ نقشه راه چیست؟ نقشه راه چیست؟
بیایید سناریوهای ممکن را بررسی کنیم و راه بهینه و یا راه های بهتر را برگزیده و دنبال کنیم. امیدواریم یک مبارزه همه جانبه و هوشیارانه، هر چه زودتر همه ما را به پیشگاه مقدس و با عظمت صندوق های رای شرف یاب کند!
به پیشگاه مقدس و با عظمت صندوق های رای شرف یاب کند!
به پیشگاه مقدس و با عظمت صندوق های رای شرف یاب کند!